السلام و الوداع ای خادم شمس الشموس
میروی مشرق به مشرق از خیابانهای طوس
میزند نقاره ها بانگ خداحافظ اخا
میزند فواره بر سر دم به دم حزن و فسوس
ای سپیده سر نزن ای گل نروی از این چمن
شد گلوی صبح زخم از اولین بانگ خروس
ماه کامل نیست بیتو آسمان رنگ غم است
چهرهی شب های ما بیتو شده تار و عبوس
تو شهید خدمتی تا مرزهای بیکران
میروی به آسمان و مینشینی به جلوس
ایستگاه آخر تو آستان شاه طوس
هم برای کوچ و رفتن هم برای خاک بوس