شعر برای ایران

شاعر: سمیرا یکه تاز
سه‌شنبه ۲۴ تير ۱۴۰۴ - ۰۷:۵۵
کد خبر :  ۳۵۳۱۳۹
شعر برای ایران

از شهر رسیده‌ست خبرهای پریشان
از حادثه، از فاجعه، از تلخی و عصیان 
از خون مقدس وسط کوی و خیابان
از همت مردانه و ایثار شهیدان

تن را به تن خاک سپردند شبانه
دل را به دِلی پاک سپردند شبانه


ایران عزیز آینه‌ی خون و شهادت
با پرچم دلدادگی و مُهر رشادت
سرباز غیور آمده با شور و شهامت
امروز رسیده ست به قاموس سعادت 

آتش زده بر خرمن خشخاش‌پرستان
سرباز وطن روشنیِ دیده‌ی ایران


آن شب‌شکنان با سخن یار رسیدند
هر چند پریشان و گرفتار رسیدند 
امروز به آرامش بسیار رسیدند
یکبار رسیدند و دگربار رسیدند

تا جام بلا پر شد از افیون خیانت
تاریخ رقم خورد به ایمان و شهادت


ای پاک ترین آیه‌ی مردانگی، ای یار
ای کوه سترگ، آینه‌ی غیرت و ایثار
ای آنکه خدایش شده همراه و نگهدار
 تفسیر حماسی شده‌ای با دل بیدار

سردوشی تو پرچم با عزت عشق‌ست
سر دادی و سرداری‌ات از دولت عشق‌ست

ارسال نظر